تعامل مثبت و کارآمد با کودکان و به خصوص، شناخت ویژگی ها، نیازها، اقتضائات سنی، مراحل رشد روانی و کشف دنیای ذهنی آن ها، یکی از مهم ترین قدم ها در مسیر تربیت کودکان است که با مطالعه، ارتباط مستمر و کسب آگاهی و تجربه میسر است.
اگر این روزها دغدغه پرورش کودکان را دارید و بیش از هرچیزی به دنبال برقراری یک ارتباط موثر و صمیمانه با آن ها هستید، 5 کتاب زیر می تواند ارتباط شما با فرزند یا دانش آموزتان را زیر و رو کند.
1_ کتاب کودک، خانواده، انسان
همهی ما به دنبال داشتن خانواده ای شاد و آرام هستیم اما بعد از بچه دار شدن ممکن است همه چیز ناگهان عوض شود و اتفاقات غیر منتظره شرایط زندگی را
عوض کند؛ اما درست در همین مرحله است که به عنوان والدین می توانیم اهداف خود را دنبال کنیم و تبدیل به والدینی شویم که به خوبی از پس فرزند خود بر می آیند و با رفتارهای درست و منطقی نه تنها به احساسات کودک احترام می گذارند؛ بلکه میتوانند اصول زندگی را به او یاد دهند. در مسیر فرزند پروری تجربیات افراد در کنار نظریه های متخصصین می تواند راهگشای مشکلات باشد و تجربه ی بی نظیری را برای هر پدر و مادری رقم بزند.
کتاب «کودک، خانواده، انسان» نوشتهی «ادل فبر» و «ایلین میزیش» دو نویسنده آمریکایی در حوزه فرزندپروری، خانواده و ارتباط میان والدین و فرزندان است. در واقع این کتاب حاصل تجربیات این دو خانم است که خود مادر هستند و «به مدت پنج سال در یک گروه تربیت کودک شرکت کردند تا بتوانند فرزندان شان را با روشهای بهتری پرورش دهند. از آن جا که نویسندگان کتاب، روانشناس حرفهای نیستند، در این کتاب از اصطلاحات دشوار و فنی خبری نیست و نویسندگان با سادهترین زبان، تجربیات خود را در مقام مادر در دسترس خواننده قرار دادهاند. آنها حاصل یک دوره پنجساله کار گروهی زیر نظر دکتر جینات را در این کتاب گرد آورده اند و با طرح شکستها و موفقیتهایشان نشان میدهند که تربیت کودک، کاری ساده و پیشپاافتاده نیست.»
مطالعه ی این کتاب به والدین کمک میکند تا بتوانند در مسیر فرزندپروری صحیح قدم بردارند و به رشد و ارتقای جامعه کمک کنند.
2_ ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر
“ته کلاس ردیف آخر صندلی آخر” رمانی است برای نوجوانان به قلم “لوییس سکر”، که البته علاوه بر نوجوانان می تواند برای معلمان و والدین نیز بسیار
الهام بخش باشد.
این کتاب در مورد بردلی چاکرز است. بردلی یک پسر قلدر است و مشکل رفتاری دارد. او نه تکالیفش را انجام می دهد نه کارهای کلاسی و نه هیچ کار دیگری را. معلمان او را از یک کلاس به کلاس دیگر می فرستند تا نیازی به آموزش مجدد او نباشد. اکنون، او کلاسی پنجمی است و مدرسه ی او مشاوری به نام خانم دیویس یا کارلا را است
خدام می کند که قرار است تغییراتی را ایجاد کند.
بردلی، “بچه بد” یا به معنی واقعی کلمه، کابوس همه است. اما “لوییس سکر”، به آرامی به شما اجازه می دهد تا ببینید که این رفتارها به دلیل پایین بودن اعتماد به نفس اوست. شما بردلی را تنها در اتاقش می بینید که با استفاده از حیوانات اسباب بازی اش، به خود اجازه می دهد که به جای داد و بیداد، غر زدن به همه چیز و
ترساندن مردم، احساسات بهتر دیگری را تجربه کند.
سخت است که باقی افراد را به زندگی ات راه بدهی، خصوصا اگر همچون بردلی، اینقدر از خودت متنفر باشی؛ اما او این حس را فهمیده و درک می کند که می تواند دوست و انسان خوبی هم باشد.
“ته کلاس ردیف آخر صندلی آخر” نگاه صادقانه و بصیرت آمیزی به اینکه چه چیزی فرد را “خوب” یا “بد” می کند و چگونه یک فرد می تواند نحوه درک دیگران را تغییر دهد، به مخاطب ارائه می کند و همچنین به خوبی تفاوتی نگاه کودکان و بزرگسالان را به تصویر می کشد.
3_ توتوچان، دخترکی آن سوی پنجره
کتاب توتوچان (دخترکی آن سوی پنجره)، مجموعه ای جذاب از خاطرات دوران کودکی تتسوکو کورویانگی (نویسنده) است که به روایت مدرسه ای ایده آل در توکیو در زمان جنگ جهانی دوم می پردازد. آموزش و یادگیری در این مدرسه با سرگرمی، آزادی و عشق آمیخته بود و از واگن های جدا شده ی قطار به جای کلاس های درس استفاده می شد. مؤسس و مدیر این مدرسه ی رویایی، مردی به نام سوساکو کوبایاشی بود که اعتقاد راسخی به آزادی بیان و عمل دانش آموزان داشت. توصیفات فوق العاده جذاب نویسنده از این مدرسه، می تواند برای شما هم شرین باشد و شما را با تصویر یک مدرسه ی دوست داشتنی، آشنا کند.
4_علیه تربیت فرزند
تصور اغلب ما از تربیت فرزند این است: فراهمکردن محیطی امن؛ برنامهریزی دقیق و هدفمند برای زمانهای کار و فراغت؛ نظارت دقیق بر اعمال و روابطش و هدایت او تا رسیدن به اهدافی عالی. هدف والدین امروزی این است که فرزندشان را به شکلی خاص و دلخواه «بسازند» تا در بزرگسالی فردی موفق شود. اما آلیس
ون گوپنیک، از روانشناسان پیشرو معاصر، در این کتاب از غیرعلمیبودن و همچنین زیانبار بودن این نگاه به فرزندپروی سخن میگوید. او نشان میدهد که چرا هرگز نباید دنبال ساختن و شکلدادن به فرزندانمان باشیم: کودکان طوری خلق شدهاند که نامنضبط و بازیگوش و پیشبینیناپذیر و خیالپرداز باشند؛ آنها طوری خلق شدهاند که هم بسیار متفاوت از والدینشان
و هم بسیار متفاوت از یکدیگر باشند. گوپنیک همچنین توضیح میدهد که چطور از فرزندانمان طوری مراقبت کنیم که بیاموزند در جهانی پیشبینیناپذیر افرادی انعطافپذیر، خلاق و مقاوم باشند.
او به این نکته اشاره می کند که در امر تربیت، ما نجار نیستیم بلکه باغبان هستیم.
5_ کتاب هفته چهل و چند
در کتاب هفته چهل و چند شما با دغدغهها و تجارب مادرهایی با سبک زندگی و دیدگاههای متفاوت آشنا میشوید و تصویری دقیق و زنده از تجربهٔ فرزندپروری آنان را میبینید. مادرهای این مجموعه که زنانی تحصیلکرده در مکانهای مختلف و در رشتههای مختلفاند، دغدغههای مادرانهٔ خود را روایاتی شیرین و خواندنی کردهاند که بسیار لطیف و دلنشین است. هدف این اثر آموزش شیوههای تربیت فرزند یا معرفی کردن الگوی «مادر نمونه» نیست؛ بلکه هریک از این روایتها بیانگر شخصیت زنی مستقل با هویت انسانی و برداشتهای ذهنی خاص خود است که سبکی از مادرانگی را در پیش گرفتهاند. ارتباطی ظریف و عاشقانه میان دو انسان متفاوت که تکرارناپذیر است. ارتباطی که شاید گویای این حقیقت باشد که زنان پیش و بیش از داشتن هر نقش دیگری در زندگیشان، مادرند.
و اما در پایان:
معرفی این کتاب ها، دریچه ای است رو به دنیای کودکان و می تواند شما را بیش از پیش با اقیانوس بیکران والدگری آشنا کند، دنیایی که تنها خواندنی نیست، بلکه لازم است آن را با پوست و خونتان تجربه کنید و قدم قدم خوانده ها و شنیده های سنجیده خود را در مسیر تربیت فرزندان این سرزمین، به عرصه عمل برسانید.