آیا تا به حال در میان انبوه اطلاعات و توصیهها برای تربیت فرزندان و مدیریت خانواده، احساس سردرگمی کردهاید؟ اگر پاسختان مثبت است، باید بگویم که شما تنها نیستید!
در عصر حاضر، با هجمه ی اطلاعات متنوع، طبیعی است که با چالشهای مختلفی مواجه شوید. اما چطور میتوان این بحرانها را به فرصتی برای شکوفایی فرزندانمان تبدیل کنیم؟ در این مقاله، پنج راز کلیدی برای مدیریت مؤثر خانواده را بررسی خواهیم کرد.
راز اول: کل نگر و چند بعدی نگاه کنید!
شاید گمان کنید که تنها دلیل خوشبختی یا بدبختی فرزندتان هستید و تمام عوامل آینده ی او، به شما بستگی دارد. اما در واقع، شما بخشی از زندگی او هستید و میتوانید در سرسبزی یا پژمردگیاش تأثیرگذار باشید.
برای مثال، اگر فرزند شما نمرات پایینی در مدرسه میگیرد، ممکن است خود را سرزنش کنید که کم گذاشته اید یا او را به تنبلی متهم کنید. اما واقعیت این است که عوامل گوناگونی میتوانند بر نمرات او تأثیر بگذارند؛ از مشکلات خانوادگی گرفته تا نحوه مطالعه و عادات خواب و مسائل مدرسه. بنابراین، لازم است چالش ها را بهطور جامع بررسی کنید و به دنبال علل مختلف باشید.
مثلا فرض کنید فرزندتان در درس ریاضی ضعیف است. بهجای اینکه بگویید: «چرا درس نمیخوانی؟» از او بپرسید: «چه چیزی باعث شده که نتوانی روی درس تمرکز کنی؟» شاید او از دوستی شکایت کند که حواسش را پرت میکند. یا ممکن است بگوید که موضوعات درسی برایش گیجکننده است. با این گفتوگو، میتوانید ریشه مشکلات را شناسایی کنید و به او کمک کنید تا آن ها حل شوند.
روش های گفت و گو با کودکان و گفت و گو با نوجوان را اینجا بخوانید!
راز دوم: مرزهای سالم ایجاد کنید.
مرزها مانند دیوارهای یک باغ عمل میکنند که از گلها محافظت میکنند. کودکان هم در خانواده به مرزهای مشخص در روابط خود با ما و دیگران نیاز دارند. این مرزبندی به آنها کمک میکند هویت خود را بشناسند و مسئولیتپذیر شوند. مرزها در سنین کودکی باید محکمتر باشند، اما در دوران نوجوانی باید بهطور منطقی منعطف گردند.
فرض کنید فرزند شما 10 ساله است و میخواهد تا دیروقت با دوستانش در پارک بازی کند. بهجای پاسخ منفی و جرو بحث، میتوانید بگویید: «میدونم که دوست داری با دوستانت بازی کنی (همدلی)، اما حالا شب شده و من نگران امنیت تو هستم. یک روز آخر هفته برنامهریزی میکنیم تا با هم به پارک بریم و حسابی خوش بگذرونیم. (پیشنهاد جایگزین)» این پاسخ به او نشان میدهد که شما به احساساتش توجه دارید اما ایمنی او برایتان در اولویت است و از طرفی یک مرز مشخص برای زمان بازی در پارک تعیین کرده اید.
همچنین برای تعاملات زناشویی و خانوادگی هم می توانید مرزگذاری کنید. ” این زمان مخصوص من و باباست و قراره باهم وقت بگذرونیم، میتونی تو این فاصله به تکالیفت برسی یا کارتون ببینی.”
این مرزگذاری را در تمام روابط و اتفاقات در خانه می توانید اجرا کنید تا هم او حدود خود را بشناسد و هم به مرور بتواند مرزهای خودش را با دیگران مشخص کند.
راز سوم: قوانین منطقی داشته باشید.
فرزندان برای رشد و شکوفایی به قوانین و قواعد مشخص نیاز دارند.
برای رشد مطلوب، باید قواعد و قوانینی برای فرزندان خود تعیین کنید. این قواعد باید با لحن قاطع و در عین حال همدلانه بیان شوند، بهگونهای که ضمن احترام به آنها، مرزها و انتظارات شما مشخص گردد.
برای مثال، اگر فرزندتان میخواهد تا دیروقت تلویزیون تماشا کند، به او بگویید: «میدونم که خیلی دوست داری این برنامه رو ببینی، اما باید صبح زود بیدار بشی. می تونیم برنامهریزی کنیم تا بعد از مدرسه این کار رو انجام بدیم.» همچنین میتوانید از او بخواهید که قبل از تماشای تلویزیون، تکالیفش را انجام دهد. این نه تنها یک قاعده منطقی است، بلکه به او یاد میدهد که مسئولیتپذیر باشد.
همچنین میتوانید قوانین خاص خانواده خودتان را داشته باشید.
مثل اینکه “ما همیشه باهم شام میخوریم.”، ” هیچکس نباید با دیگری قهر کنه و برای حل مشکلات مون باهم باید حرف بزنیم.”، ” تو خونه ی ما موقع چیدن و جمع کردن سفره مشارکت می کنیم.” و …
البته لزوما در این قوانین، نیاز به بیان آن ها نیست و ممکن است شما غیر مسقیم، در موقعیت و به صورت عملی، این موارد را به فرزندان، نشان دهید و چه بسا وقتی خودتان الگوی فعالی هستید، آن ها هم مجریان بهتری می شوند؛ چون فرزندان شما همانی می شوند که رفتار می کنید، نه آنچه به زبان می آورید.
راز چهارم:نقش های خانوادگی را شفاف سازی کنید.
زندگی خانوادگی مانند یک تئاتر است و هر عضو نقش خاصی دارد.
مهم این است که مادر و پدر و بعد فرزندان، نقش خود را بشناسند و به آن پایبند باشند. مثلا ممکن است در خانواده مادر و پدر در نقش یک تیم باشند که پدر مسئول اصلی خانواده و مقتدر باشد و مادر مدیر داخلی و عاطفی خانه باشد و همین نقش ها به ترتیب در گروه خواهران و برادران هم ایفا شود.
مثلا اگر شما به عنوان والد، نقش «مدیر خانواده» را ایفا میکنید، فرزندتان میتواند نقش «همیار» را بر عهده بگیرد. برای این کار، از او بخواهید تا در کارهای خانه کمک کند. مثلاً بگویید: «امروز میخواهیم خانه را مرتب کنیم. میتوانی در جمعآوری اسباببازیها کمک کنی؟» این کار به او احساس مسئولیت میدهد و باعث تقویت همکاری در خانواده میشود و از طرفی در تعاملات خودش با شما و والد دیگر، می تواند به خوبی درک کند که سلسله مراتبی وجود دارد و خانواده زمانی پابرجا میماند که همه نقش های خود را بشناسند و به مسئولیت هایشان عمل کنند.
راز پنجم: به بازخوردهای مثبت و منفی توجه کنید!
همانطور که گلها به آب نیاز دارند، گاهی هم لازم است مانع از رسیدن آب اضافه به آن ها شویم چون باعث آسیب به آن ها می شود.
بنابراین جمله، خیلی باید به بازخوردهای مثبت و منفی در هر دوره ی تحول خانواده توجه داشته باشید.
مثلا در عین حال که فرزندان را تشویق می کنید تا بتوانند رشد و تغییرات مثبت را تجربه کنند، لازم است گاهی اوقات به آن ها بازخورد منفی هم بدهید تا مسیری که از نظر ما و ساختار خانوادگی مان، درست نیست و حتی خطرناک است، متوقف شود.
مصداق آن را در مراحل سنی مختلف کودک می توان بررسی کرد. برای مثال در دوران کودکی شما نیاز دارید برای محافظت از فرزند و از طرفی کمک به ثبات خانواده در مواجهه با اضافه شدن عضو جدید، کمی مرزهای خانواده را محکم تر کنید تا بتوانید به مرور خودتان را با شرایط جدید سازگار کنید، پس احتمالا درمقابل تغییرات و پیشنهادات دیگران بسته تر عمل می کنید و بازخورد منفی می دهید. اما در دوره ی نوجوانی فرزندان، زمانی که آماده ی ورود به جامعه هستند، نیاز دارید تغییرات بیشتری را تجربه کنید، به روز تر باشید و حصار خانواده را باز تر کنید و اجازه کاوش به فرزندتان بدهید، فلذا به تغییرات، جواب مثبت بیشتری می دهید.
این بازخورد مثبت و منفی لزوما به معنای خوب و بد نیست، بلکه منفی به این معنا است که شما میخواهید از فضای خانواده محافظت کنید و در مقابل آن، بازخورد مثبت یعنی راه را برای تغییر و پذیرش باز می کنید. این بازخوردها دقیقا مثل فیلتر عمل می کند؛ مثلا اگر شما بعد از مطالعه ی مطالب فوق، تصمیم بگیرید این نکات را به کار بگیرید، یعنی به تغییر و بهبود روند خانواده خود، بازخورد مثبت داده اید اما اگر از سایت خارج شوید و بگویید:” چه حرف های به درد نخوری بود” و تصمیم بگیرید که هیچ کدام را عملی نکنید، این یعنی شما محکم ایستاده اید تا روال فعلی خود را حفظ کنید.
حالا همه چیز به شما بستگی دارد که انتخاب کنید در هرزمان، با کدام بازخورد و چطور خانواده خود را مدیریت کنید.
درباره ی ۸ راهکار کلیدی برای تقویت رابطه والد و فرزندی، بیشتر بدانید!
سخن پایانی!
رعایت این ۵ نکته کلیدی، میتوانید به فرزندانتان کمک کنید تا در زندگی شکوفا شوند و در عین حال روابط خانوادگیتان را تقویت و مدیریت کنید و محیطی امن و حمایتی برای فرزندان خود فراهم کنید.
به یاد داشته باشید، هر کودکی منحصر به فرد است و این نکات تربیتی نیز باید متناسب با ویژگیهای هر کودک تنظیم شود.
آیا شما هم روشهای خاصی برای تربیت فرزندان و مدیریت خانواده خود دارید؟ تجربیات خود را با ما در میان بگذارید!